برکه فیروزه ای
باورم نمیشه
باورم نمی شه که می خواستی از این عشق کتاب بنویسی و من سوژه تو بودم قبلا بهت گفته بودم اما واقعا موندم می فهمی خسته شدن بریدن از تنهایی یعنی چی می فهمی خواستن تا سر حد جنون یعنی چی نه نمی فهمز چون اصلا درک نمی کنی ترمز بریده یعنی چی من به کل دیوانه شدم دیوانه
شب بیداری های. دوعاشق دیوانه
یکی نیست بگه شما عاشقین منگلین خفاشین شب تا صبح خواب ندارین کله ات می کنم اگه قهوه بخوری خوب نیست چون بعد مدتی پو کی استخوان میاره جاش عرق یونجه بخور تقویت شی فهمیدی اگه قهوه بخوری سیبیل آتشین برات میکشم ها حالا خود دانی با زور قهوه بیدار موندن باعث پوکی استخوان میشه
می دونی
دلیل نشدن کار و به وصال نرسیدن چیه یا کم کاری از ما هست و نیتمون یا نخواستن واقعی
نیتت واقعا چیه ؟ همه قصه گدای در حرم رو شنیدن که کور بود شاهرد شد و گفت می رم بر می گردم اگه شفا نگیری سرت را می زنم با زجه خواست و شد حالا امروز وقتی خبر رسیدن و عقد کردن دونه دونه دوستام رو می شنوم ولی من هنوز عذبم آزارم میده می فهمی درد یعنی این یعنی آشیانه. نسازی یعنی نخواهی که بسازی برا همیشه زخم یعنی این که بعد مدتی که خالصانه همه چیز را در طبق اخلاص تقدیم یار کنی بعد ندانی یارت سفری بود تو می خواستی بپری چرا فرود آمدی چرا چرا
یادم نبود
قصد تو فقط بازی با احساس پاک من بود تو می خواهی مرا از خودت برونیاما بدون هرجا باشی ؤلت نمی کنم مثل همون که از ترس بچه فرار می کرد بعد بچه پیرهنش رو کشید گفت آقاهه یواش برو منم بیام یعنی پریدن از طرف من در کار نیست کور خوندی گفته بودم یا مرگ یا هیچ چیز ببین من تا به حال به هیچ کس این طور راحت حرف نزدم حالا هم یا مرگ برا من یا تو فتح در کار نیست واقعا می خوام بدونم حرف حسابت چیه
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |